دو خبر بسیار مهم درباره کتاب برایتان داریم:آیا میدانستید دو سوم کل کتابهای جهان در 12 کشور تولید میشود و چقدر این نکته ما را یاد قانون پارتو یا قانون 20-80 میاندازد (هرچند در اینجا دوازده کشور عددی حدود 6 درصد از کشورهای جهان را تشکیل میدهد).دوم آن که شرکتهایی هستند که سالها است در صدد شمارش تمام کتابهای چاپ شده هستند تا تعداد عناوین کتابها مشخص شود. در 14 دسامبر 2004، گوگل اعلام کرد که قراردادهایی با پنج کتابخانه تحقیقاتی بزرگ منعقد کرده است تا پروژهای را که بعداً به عنوان پروژه کتابخانه کتاب گوگل شناخته می شود، آغاز کند. کتابخانه عمومی نیویورک و کتابخانههای دانشگاههای هاروارد، میشیگان، آکسفورد و استنفورد (که در آن زمان گوگل5 نامیده میشدند) موافقت کردند که به گوگل اجازه دهند کتابهای چاپی آنها را دیجیتالی کند (Jones, 2009). در اواسط سال 2010 گوگل اعلام کرد تمام کتابهای چاپی از زمان گوتنبرگ را شمرده و تعداد کتابها در سراسر جهان 880,864,129 عدد است. با اعلام این خبر و شمارش حدود 130 میلیون کتاب این سئوال مطرح شد که این شمارش چگونه انجام شده است. این نکته از آن جهت دارای اهمیت است که بر اساس آخرین اعلام نتیجه شمارش گوگل در سال 2023، این تعداد به 880,464,158 عدد رسیده اما براساس پایگاه اطلاعاتی ISBN، حدود 34 میلیون ISBN منحصر به فرد تا سال 2023 ثبت شده است.در سال 2010 که اولین بار گوگل این آمار را ارائه داد اعلام کرد: ما فراداده مورد نیاز را از بسیاری از ارائهدهندگان (بیش از 150 ارائهدهنده) جمعآوری میکنیم که شامل کتابخانه، WorldCat، فهرستهای اتحادیه ملی و ارائهدهندگان تجاری میشود. در حال حاضر نزدیک به یک میلیارد رکورد خام منحصربفرد داریم ... با احتساب فق, ...ادامه مطلب
شاید خواندن این کتاب جلوی افرادی را بگیرد که عادت دارند هر سال لیستی درست کنند از صد کتابی که باید تا قبل از مرگ خواند، البته شاید اگر متوجه شوند که این قبیل لیستها بر روان افراد چه تاثیری میگذارد. این داستان، مجموعه وقایع، دیدارها و مصاحبههایی است که بین یک دزد کتاب و آرزویش برای داشتن یک کتابخانه بزرگ و نفیس، یک کاراگاه کتاب که به دنبال این قبیل دزدها است، و یک خبرنگار که روایتگری است بین دزد، صاحبان نشر، کتابفروشها، مجموعهداران و کاراگاهان رخ میدهد.داستان با تقسیم اموال باقیمانده از کسی شروع میشود که بر اثر خودکشی فوت شده است. در این بین، کتابی نفیس و قدیمی به زبان آلمانی در کیفی کتانی به خبرنگاری داده میشود. کتاب شناخت گیاهان دارویی با تصاویر رنگیشده چاپ 1630، کتابی است که در طب قدیم آن دوران انقلابی به پا کرده بود. کتاب تصادفاً (!) از کتابخانه کالج بیرون برده شده و دیگر هرگز به آنجا باز نمیگردد، حتی حالا که دست کسی است که خود را ملزم به رعایت قانون در عرصه کتاب میداند چون حسب اعلام کتابدار، کتاب دیگر به کتابخانه تعلق ندارد. در کتاب آمده است: "در دفاع از خود، کتابداران اوراق و اسناد کتابهای گمشده، به خصوص نایاب و ارزشمند، را معدوم میکنند".داستان اما به همین یک مورد ختم نمیشود و پر است از مثالهای متعدد از دزدیدن کتاب یا صفحاتی از داخل کتاب از کتابخانهها و فروش و دست به دست شدن آنها با وجود آن که مهر کتابخانه در مواردی قبل مشاهده است. مواردی که فروشندگان، خریداران و مجموعهداران به دلیل نفیس یا کمیاب بودن از آن چشمپوشی میکنند.اما دزدی از کتابفروشیها روایتی دیگر است. ما در این کتاب با انواع و اقسام روشهای دزدی کتاب، از قایم کردن در کمربند لباس، تا تحو, ...ادامه مطلب
نویسنده مشهور سالمند برنده جایزه نوبل ادبی دو ماه با مرگ فاصله دارد و پنج خبرنگار فرصت انجام تنها مصاحبههای او را در سراسر زندگی پیدا کردهاند. چهار نفر اول به گونهای رقتانگیز توهین میشنوند، و تحقیر میشوند. مصاحبه آنها هرگز با آنچه تصورش را کرده یا تجربهاش را داشتند مطابقت ندارد بلکه ناگزیر به تکرار پرسشهای متداول میشوند و سعی دارند راز موفقیت نویسندهای را دریابند که اثری از او نخوانده و یا به درک آنچه نوشته نرسیدهاند.نویسنده با نام پرتکستا تاش با بذل و بخشش فراوان نفرت واقعی خود را از نوع بشر و به خصوص زنان نشان میدهد و در این کار هیچ خستی نشان نمیدهد. کتاب سراسر آکنده از ناسزا به سایر نویسندگان، هیات انتخاب برندگان نوبل، خبرنگار و به خصوص خوانندگان کتاب است. از نظر او هیچکس به درستی به درک باطن تماماً کسالتبار زندگی یا نمایشی از آن نرسیده است و همگان در تلاش برای نمایش خود بوده و اشکالی از آنچه نیستند به نمایش میگذارند. از آن بدتر خوانندهنماهایی که با ادعا بر مطالعه کتابها بدون آن که آنها را به درستی دریافته باشند سعی در ورود به طبقه فرهیختگان دارند.پنجمین و آخرین خبرنگار که از بخت بد "تاش" یک زن است و از نظر او، همین جنسیت از روز اول تولد او را ناگزیر به یک "قربانی" بدل کرده، کسی است که تمام قد در برابر او میایستد؛ در برابر کسی که در ایدئولوژیاش زن وجود خارجی ندارد. این زن جوان سیساله چنان با شهامت بازیهای صرف و نحو او را خنثی میکند که نشان میدهد فعل "خواندن" را به درستی انجام داده و نه تنها تمام کتابهای چاپ شده او را به معنای واقعی درک و تجزیه و تحلیل کرده، بلکه از تنها کتاب پایاننیافته نویسنده نیز مطلع است و برای آن پایانی در خور ارائه میدهد.ن, ...ادامه مطلب
شش داستان کوتاه، شش نویسنده، چهار مترجم، یک کتاب عالی. چاپ اول کتاب با 144 صفحه، از نشر نیکا و ویراستاری مصطفی اسلامیه و پویا رفویی تجربه بینظیری از شش داستان کاملاً متفاوت را به خواننده ارائه میدهد. داستانها از کاترین بل آمریکایی ، ویلیام بوید اسکاتلندی، داستانی روسی از لئو تولستوی نوشته رز ترمین انگلیسی، ادگار لورنس دکترو آمریکایی، لارا وپنیار روس و الکساندر همان بوسنیایی انتخاب شدهاند. پسندیدن سبک نویسنده واقعاً سلیقهای است ولی به نظر من و احتمالاً آن فردی که نام کتاب را انتخاب کرده است، گل سرسبد داستانها عکسهای فوری (دومین داستان) از ویلیام بوید است.تنها کافی است به فهرست جوایز متعدد او در ادبیات نگاهی بیندازیم تا بدانیم نویسندهای که یکی از مجوعههای جیمزباند را هم نوشته در زمینه نمایشنامهنویسی، داستان کوتاه، رمان، فیلنامه و ...چه میزان فعالیت موفق داشته است. مصاحبه خیلی کوتاهی مربوط به سال 1392 از او با نام "ویلیام بوید: دو زندگینامه، بهترین کتاب سال" از او در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین دیدم که معرفی مختصری از او را به همراه داشت.داستان به سرگشتگی یک جوان نگاهی دارد و این که یک نفر در همهمه زندگی روزمره و از میان افرادی که او را احاطه کردهاند چطور برای آینده خود میتواند برنامهریزی کرده و از آن مهمتر این که چگونه هویت خود را پیدا کند.ترجمهها توسط نسرین طباطبایی (برای داستانهای آنچه باقی میماند و ویکفیلد)، شقایق نظرزاده (عکسهای فوری)، کامران غبرایی (دلقک آستاپوو، جزیرهها) و بابک مظلومی (لودا و ملینا) انجام شده و ترجمههای روانی به خواننده ارائه میدهند.https://www.ibna.ir/fa/naghli/187074/ویلیام-بوید-دو-زندگینامه-بهترین-کتاب-سال Adblo, ...ادامه مطلب
درست خواندید. این معرفی کتاب نیست بلکه "عدم" معرفی است. کتاب با ترجمه روان سونیا سینگ و طراحی جلد زیبا از نشر کتاب مجازی (وقتی کتاب چاپی منتشر میکند چرا مجازی!) بسیار اغواکننده است. نویسنده، آلیس فینی، اهل بریتانیا است و حدود پانزده سال بهعنوان تهیهکننده و همچنین خبرنگار با بیبیسی همکاری کرده است. او از 21سالگی به خبرنگاری مشغول شد. در حال حاضر شش کتاب بین سالهای 2018 تا 2023 از او به چاپ رسیده است.داستان دیزی دارکر نسبتاً جذاب جلو میرود تا این که خیلی زود متوجه شباهت تمام و کمال آن با داستان "آنگاه کسی باقی نماند" استاد جنائینویس، آگاتا کریستی میشویم. داستان آگاتا کریستی یکی از کلاسیکترین داستانهای جنائی بدون حضور یک کاراگاه است و آنقدر محبوب، که چندین نمونه فیلم و تاتر از روی آن ساخته شده است. حتی یک نمونه آمریکایی ایرانی هم دارد.در این داستان، همان اشعار، همان جزیره، همان حوادث را شاهد هستیم، اما این شباهت ناگهان به اتمام میرسد و مسائل عقلانی و تحلیل روانشناختی افراد جای خود را به مسائل ماورای طبیعی میدهد و دیگر از هیچ کدام از ظرافتهای ادبی آگاتا کریستی ردی باقی نمیماند. صرفاً انتقام موتور محرکه جانی و همدستان او است. نویسنده تلاش کرده است از تکرار کلمات، اشاره مکرر به برخی اشیاء، تمایل به مخفیکاری تا حد امکان آن هم مسائلی که برای همگان در محل حادثه روشن است برای مرموز کردن داستان استفاده کند.نویسنده داستان اعتقاد راسخ دارد "ذات" انسان با تولد او شکل میگیرد و "تربیت" نقشی در آن ندارد. با چشمپوشی از رحم و شفقت، تنها عذاب وجدان باقی میماند و نهایتاً هر کسی باید طعم سزای کار را باید بچشد.خلاصه آنکه، کتاب را با یک تبلیغ در اینستاگرام خریدم که نوشته بود "با , ...ادامه مطلب
مادرم اصرار داشت تا وقتی میشود کتاب امانت گرفت لزومی ندارد کتاب بخریم و اعتقادش بر این بود که کتاب برای خواندن است نه قایم کردن ولی من مثل موش، عاشق انبار کردن بودم و هنوز هم هستم. کتابهای من به دو دسته یک بار خوانده شده، و صد بار خوانده شده تقسیم میشوند. بعد از دست دادن ناجوانمردانه چند کتاب به امانت داده و بازپس نگرفته، وسواس خرید چندتایی کتابهای خاص خودم هم به سایر مشکلات اضافه شده است. در این حالت، کتاب مورد علاقه حتی توی قفسه کتاب هم نمیرود و عمدتاً عمر خود را جز مواقعی که خوانده میشود در کشو یا کمد میگذراند. الان لزوم مخزن را در کتابخانه به روشنی درک میکنم. حالا که به گذشته فکر می کنم متوجه می شوم جمله کلیدی "بوی چسب کتاب میدی" را پدرم در اعتراض به کار کردن مادرم در کتابخانه به کار می برده است. چون من که همیشه بعد از شنیدن این حرف دوباره مادرم را با لذت بو می کردم، فکر می کردم این عطرها را کجا می فروشند. وقتی برای اولین بار در سالن اصلی و برای افتتاحیه سومین کنگره متخصصان علوم اطلاعات نشسته بودم، نگاهی به اطرافم کردم و به برادرم تلفن زدم که جایت خالی، من الان بین کتابدارها نشستهام و گفت تو بالاخره خودت را رساندی به جایی که همیشه میخواستی باشی و من گفتم خبر نداری که چه بوی چسب کتابی میدهند و نمیدانم چرا بعد از این حرف، مجبور شد حساسیت فصلی را بهانه کند و نیم ساعتی, ...ادامه مطلب
مقدمه مترجمما عادت کردهایم تا اطلاعات موردنیاز خود را روزانه از منابع مختلفی به دست آوریم، تلویزیون، روزنامه، فضای مجازی، دوستان و آشنایان؛ اما در دورانی که عصر اطلاعات نام گرفته است، اطمینانی به منبع خبرمان داریم؟ آیا انتشاردهندگان اخبار عامداً یا سهواً آنچه را که میخواهند به ما ارائه میدهند یا تمام آنی را که حقیقت است؟ برای مطالعه بیشتر این مقاله، به سایت مجله الکترونیکی "کتابدار 2.0" رجوع کنید. درباره مجله مجلهای حرفهای، کارآمد و فناورانه که توسط کتابداران و متخصصان علم اطلاعات، تولید محتوا میشود. مجله به صورت الکترونیکی منتشر میشود و بستر اتاق تحریریه بر شبکههای اجتماعی شکل گرفته است. http://lib2mag.ir برچسبها: کتابدار, مجله الکترونیکی, مترجم + نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۶ساعت 8:0 توسط لیلی بنی هاشمی | , ...ادامه مطلب
عاشقان علم و ادب، فرهیختگان و علاقمندان در سال های نه چندان دور به کتابخانه می رفتند تا در فضایی متفاوت از آنچه با آن سر و کار دارند مدت زمانی را در میان قفسه های سحرانگیز کتاب بگذرانند. در این میان، کتابداران، آرام و متین، مانند آموزگاری,کتابداری ...ادامه مطلب
از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم (عنوان انگلیسی اثر : What I talk about when I talk about running) اثر: هاروکی موراکامی، Haruki Murakami ترجمه اثر (از انگلیسی به فارسی): مجتبی ویسی نشر چشمه متئو پریچارد Mathew Prichard نوه آگاتا, ...ادامه مطلب
پرنده اسرار آمیز عنوان اصلی : The conjuror’s bird نویسنده: مارتین داویس Martin Davies مترجم: طاهره صدیقیان انتشارات روشنگران و مطالعات زنان لحظه هایی در زندگی هست که کسی یا چیزی در آن معنایی ویژه می ییابد و ناگهان ما را در لحظه ای تر, ...ادامه مطلب