بخشی از کار اداری روزانه من رسیدگی به تماسهای تلفنی میز خدمت است و به عنوان کسی که از تلفن، تماس تلفنی و کلاً وقتگذرانی با تلفن خوشش نمیآید در تلاش برای کوتاه کردن مدت مکالمه تلفنی هستم. شاید به خاطر همین خصیصه متوجه هستم چقدر زیادند افراد تماسگیرندهای که قادر به بیان درخواست یا پرسیدن سئوالشان در چند کلمه یا جمله کوتاه نیستند. تقریباً شروع مکالمات با داستان آغاز میشود، داستانی که بارها شنیدهام، آخرش را میدانم و میدانم دارد به اشتباه روایت میشود. دو راه بیشتر نیست. صحبت کردن میان مکالمه در جریان و قطع آن برای خاتمه داستان و این که راهحل را زودتر بگوییم یا گوش سپردن به تمام آن مکالمه که ذهن و روان و وقت هر دو طرف را خسته میکند. انتخاب راه اول به مجادله میکشد و ادامه راه دوم بعد از مدتی انسان را فرسوده میکند.
دقت کنیم که مردم در شرایط معمول چقدر به انسجام ذهن و دستهبندی افکار خود میپردازند. مشکل از همینجا شروع میشود. فرهنگ ما فرهنگی شفاهی است. درست است که کلام پیش از نوشتار به وجود آمده اما با کشف خط، رشد انسان در تمام زمینهها چنان چشمگیر بوده که قابل چشمپوشی نیست. رهادوست (1387؛ 28) اختراع خط را به منزله انقلابی بزرگ در تاریخ تمدن دانسته است. نوشتار و پس از آن چاپ و انتشار نوشتهها به تعداد زیاد در مدت کم، جهشی در تاریخ و فرهنگ انسان ایجاد کرد که همگی به آن واقفند. اما برخی جوامع بیشتر نوشتند. گسترش پست و ارسال نامه در بعضی کشورها نشاندهنده توجه به اهمیت ثبت وقایع به صورت مکتوب است. به همین دلیل همان طور که رهادوست (1387؛ 26) نیز اشاره دارد این افزایش و تولید اطلاعات تخصصی نیازمند نظامی برای ذخیرهسازی و بازیابی بود که شاخهای با نام دکومانتاسیون را ایجاد کرد که فرزند آن علمی نوین به نام علم اطلاعرسانی شد. اما این گسترش خط و نوشتار در همه جهان به یک شکل همگانی نشد. در حالی که اندیشمندان بزرگی مینوشتند "در نامهای از فلانی خواندم" یا "فلانی نوشته است که"، سایرین مینوشتند و یا میگفتند "از فلانی شنیدهام" یا "میگویند که در فلان جا". اهمیت این نکته را میتوان در شش سال سفر دریایی داروین مشاهده کرد که در تمام این مدت با خانواده، همکاران و استادهای خود در تماس بود و همراه تصاویر، نقاشیها و نقشهها، نمونههای تاکسیدرمی شده از حیوانات و سنگها و صدفها، مرتباً نامه ارسال کرده و در میانه دریاهای دوردست نامه دریافت نموده است. تمام این مکتوبات سبب شد تا به طور دقیق از جزئیات این سفر طولانی و با اهمیت مطلع باشیم. اما تا پیش از پاگذاشتن شرقشناسان به شرق، تاریخ مکتوب و مدونی که بتوان به آن تکیه کرد از خود شرقیان در دست نیست یا به اندازه تاریخهای چون تاریخ تمدن ویل دورانت شهرت نیافتهاند.
وقتی مینویسیم ساختاری در ذهن ما شکل میگیرد. این ساختار به ما کمک میکند تا آنچه تصور میکنیم را به شیوه نوشتاری درآوریم به عبارتی دیگر درست است که تفکر و مهارتهای کلامی و نوشتاری در بخش چپ مغز رشد میکنند اما برای نوشتن، به خیالپردازی، و تجسم احساسات نیاز است که از مهارتهای نیمکره راست بوده لذا نوشتن فعالیت همهجانبهتری به شمار میرود. همچنین است که وقتی به فعالیت خواندن میپردازیم دایره واژگان را گسترش داده، حافظهمان بهبود مییابد، مطالعه به پیشرفت مهارتهای تفکر تحلیلی میانجامد و ضمن افزایش تمرکز، بر ارتباطات عصبی مغز نیز تاثیر میگذارد.
البته باید در نظر داشت که برخی از افراد به طور موقت یا دائم امکان استفاده از تمام حواس پنج گانه خود را ندارند و جهان تکنولوژی همواره در صدد ارائه خدماتی برای این افراد است. همچنین افراد پرمشغله زیادی هستند که زمانهای بلااستفاده خود را به فرصت تغییر داده و در زمینه شغلی و اجتماعی به افراد موفقتری شدهاند. این افراد نیز از همان امکانات استفاده نموده و زمانهای طولانی رانندگی یا پیادهروی را به فرصتی برای گوش دادن به کتابهای صوتی، شنیدن نمایشنامه، پادکستهای مفید و شرکت در سمینارهای غیرحضوری تبدیل کردهاند.
از آنجا که طیف گستردهای از افراد یک جامعه را تشکیل میدهند، افرادی هستند که هم زمان کافی برای نوشتن دارند و هم زمان زیاد برای خواندن و هم از نعمت سلامتی برخوردار که نه مینویسند، نه میخوانند و نه حاضر به تغییر این شرایط هستند. افرادی هم هستند که فقط مطالعه میکنند و از شنیدن کتاب یا نمایشنامه بدون دیدن آن لذتی نمیبرند. هرچند باید بدانیم صنعت چاپ خیلی دیر به ایران رسید. دستگاه چاپ سربی گوتنبرگ در سال 1439 در اروپا عرضه شد و همان طور که مزینانی (1393؛ 49-48) اشاره دارد ظرف مدت 40 سال در بیشتر کشورهای اروپایی رواج یافت و تحولات آن طی چند قرن بعدی بر سرعت تولید کتاب افزود اما تا همین قرن گذشته وارد ایران نشد. در سال 1065 هجری شمسی (1098 هجری قمری یا 1687 میلادی) یک ماشین چاپ وارد ایران شد و تا سالها بعد نیز انتشارات محدودی داشت تا سرانجام در سال 1240 هجری چاپخانه وارد ایران شد و کتابهای چاپی منتشر شدند. این خود به تنهایی میتواند یکی از دهها دلیل عدم اقبال ایرانیان به کتاب، مطالعه و مکتوبات باشد.
با این حال، به نظر میرسد برای آشتی و دوستی با خواندن و نوشتن هر کسی باید از خود شروع کند و زمینهساز گسترش فرهنگ مکتوب باشد. به افکارمان نظم دهیم، نظرات، افکار، رویاها خواستهها و نیازمان را به صورت شفاف مشخص کنیم و در صورتی که از سلامتی برخوردار هستیم، آن را بنویسیم. این نگارش ما را با پدیدههای دیگری آشنا میکند که همه عمر از فواید آن بهرهمند خواهیم شد. پس شاید برای شروع بد نباشد که فقط به صرف راحتی، صدایمان را ضبط نکنیم و از قابلیت وویس گوشی همراه فقط در زمان نیاز و در جای مناسب آن استفاده کنیم.
رهادوست، بهار. (1387). فلسفه کتابداری و اطلاعرسانی. چاپ دوم. نشر کتابدار. تهران.
مزینانی، علی. (1939). کتابخانه و کتابداری. انتشارات سمت. تهران.
گمشده هایم را می جویم...برچسب : نویسنده : lilibani بازدید : 91